بیماری روانی چیست؟
بیماری روانی اصطلاحی گسترده برای توصیف تعداد زیادی از بیماریهای
روانپزشکی است که توانایی تفکر، احساس و رفتار شخص جهت عملکرد مناسب در
تکالیف روزمره زندگی را مختل مینمایند. بسیاری از بیماریهای روانی
در اواخر نوجوانی یا اوایل بزرگسالی یعنی مقارن با زمان ورود به دانشگاه
شروع میگردند. بعضی از مردم فقط یک دوره واحد بیماری روانی را تجربه
میکنند، در حالیکه عدهای دیگر ممکن است نشانههای پیشروندهای را تجربه
نمایند. بسیاری از بیماریهای روانی حالت دورهای داشته و امروزه اغلب آنها
درمانپذیر هستند. تخمین زده میشود 20 درصد مردم در دورهای از زندگی خود
بیماری روانی را تحربه کنند. افراد دارای بیماری روانی میتوانند زندگی با
کیفیتی داشته باشند.
چه چیز بیماری روانی نیست؟
دورههایی در زندگی وجود دارد که در آن هر شخصی ممکن است احساسهای غیر قابل کنترل ترس، فشار، افسردگی، اظطراب
و یا از دستدادن کنترل را داشته باشد. این دورهها به شدت پریشان کننده
هستند، اما آنها معادل بیماری روانی محسوب نمیشوند. در بعضی موارد گفته
میشود که بیماری روانی همان ناتوانی هوشی است. این اصلا درست نیست. گرچه
ممکن است بیماری روانی و ناتوانی هوشی همزمان وجود داشته باشند، اما هیچ
ارتباطی بین این دو وجود ندارد.
وسواسهای فکری و وسواسهای عملی چه چیزهایی هستند؟
اختلال وسواس فکری-عملی اغلب موضوع لطیفهها، بذلهگوییها و شوخیها بوده است. برخلاف الگوهای
کلیشهای، اختلال وسواس فکری – عملی واقعی موضوعی خندهدار نیست. وسواس یک اختلال اضطرابی
دارای پایه زیست شناختی است که اغلب از کودکی شروع میشود و ممکن است
الگوی خانوادگی داشته باشد. اختلال وسواس فکری – عملی با وسواسهای فکری،
رفتارهای اجباری و یا هر دو آنها مشخص میگردد. وسواسهای فکری افکار یا
تجسمهای ناخواندهای هستند که به صورت مکرر وارد آگاهی میگردند. درحالیکه
رفتارهای اجباری، در ظاهر امر، رفتارها و عادات مکرر غیر قابل توقف هستند
که شخص با هدف کاهش ناراحتی و اضطراب خود، آنها را انجام میدهد. هم افکار
وسواسی و هم رفتارهای اجباری معمولاً توسط خود مبتلایان، غیر واقع گرایانه و
غیر منطقی ارزیابی میشوند، امّا مبتلایان، خود را ناتوان از متوقف کردن
آنها میدانند.
روانپریشی یا سایکوز
روانپریشی (سایکوز psychosis)
یا اختلالات شدید روانی، نوع شدید بیماری روانی است که ویژگی عمده آن
فقدان واقعیتسنجی یا قطع ارتباط با دنیای واقعی است. معمولاً بیمار
رفتارها و صحبتهای غیر طبیعی دارد. فعالیتهای جسمی و روانی او به حدی دچار
اختلال میشود که باعث به هم ریختگی فعالیتهای فردی و اجتماعیاش میشود.
چنین بیماری معمولاً از بیماری خود آگاهی ندارد و خود را فرد سالم میداند و
از درمان خودداری میکند. در این نوع بیماری اغلب ضایعه مشخصی در مغز
مشاهده نمیشود. روانپریشی را به دلیل تفاوت در شروع و سیر بیماری، مدت
بیماری و بهبودی به چند گروه اصلی تقسیم میکنند.
غمگینیها و افسردگی وشیوههای مواجهه با آن
آیا احساس تنهایی، غمگینی و تردید میکنید؟ تقریباً همه در مواقعی این
احساسها را دارند. امکان این وجود دارد که توسط این احساسها گیر افتاده و
در دام آنها گرفتار شوید. اما شما گرفتار نخواهید شد! شما میتوانید بر
غمگینیها و افسردگی غلبه کنید. روشی خاص و یا ترکیبی از روشها که در مورد
هر کسی کاربرد داشته باشد وجود ندارد. از طریق آزمایش خواهید فهمید که
کدامیک به شما بیشتر کمک می کند. آنچه که میتوانید انجام دهید:
از رختخواب خارج شوید
یکی از کارهای بسیار مهمی که میتوانید انجام دهید، بیدار شدن در
صبحها در موعد مشخص است (حتی در تعطیلات پایان هفته). ترجیحاً ساعت 7 صبح
یا زودتر پیشنهاد میشود. داشتن نظم به کارکرد طبیعی بدن شما کمک کرده و در
نتیجه احساسهای بهنجاری خواهید داشت.
نور
نور به بهتر شدن کارکرد بدن کمک میکند. بنابراین به محض بیدار شدن،
خود را در معرض نور قرار دهید. پردهها را به کناری بزنید تا نور بیشتری به
درون خانه بتابد. از آن بهتر، هر چه سریعتر از منزل خارج شده و در معرض
تابش نور خورشید قرار گیرید. جهت تسهیل در ورود نور عینکتان را بردارید
(عینک بخشی از اشعههای نور را پس میزند). البته به خورشید خیره نشوید.!
حرکت
فعال باشید اکسیژن جلب کنید! به این معنی که بیدار شده و به مدت 5 الی
10 دقیقه در اطراف راه بروید و در صورت امکان دوچرخه سواری کنید. ورزش
ملایم به جریان خون کمک کرده و اکسیژن بیشتری را به بدنتان (بویژه مغز)
میرساند و هوشیاری و سرزندگی را در شما بهتر میکند.
آیا قرار است به خاطر افسردگی درمان دارویی دریافت کنید؟
شاید مشاور یا روانپزشک شما دارو درمانی را برای شما در نظر بگیرد و
شما بر اساس آنچه که شنیدهاید و یا تجارب دوستان و اعضای خانواده در شگفت
باشید که چگونه داروها میتوانند برایتان مفید باشند. اگر بخواهید اطلاعات
بیشتری در مورد دارو درمانی بدست آورید، با یک روانپزشک مشاوره کنید.
روانپزشک یک متخصص در طب است که در مورد تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و
روانی آموزش دیده است. روانپزشک به طور ویژه برای درمان دارویی افسردگی
آموزش میبیند. تجویز و مصرف بی رویه داروهای ضد افسردگی مخصوصاً در رده
سنی کودک و نوجوان
هشدار درباره مصرف داروهای ضدافسردگی
سازمان بین المللی غذا و دارو (FDA) نسبت به استفاده از مصرف داروهای ضد افسردگی
مخصوصاً در کودکان، نوجوانان و جوانان هشدار داد. این سازمان اعلام کرد
براساس تحقیقات جدید بسیاری از رفتارهای نابهنجار در این ردههای سنی نظیر
خودکشی، قتل، فرار از منزل و دیگر ناهنجارهای رفتاری به دلیل مصرف بیش از
حد این قبیل داروها است. نتایج مصرف بسیاری از داروها مخصوصاً داروهای
اعصاب، آرام بخش، ضدافسردگی و ... نه تنها مشخص نیست بلکه آثار سوء ناشی از
استفاده از این داروها مدتها بعد مشخص میشود و در اغلب موارد، دیگر جایی
برای جبران وجود ندارد.»
پژوهشهای انجام شده
به عقیده محققین افسردگی و دیگر مشکلات روحی - روانی خود عوامل مؤثری
در بروز ناهنجاریهای رفتاری چون خودکشی، فرار از منزل، آسیب به خود و
دیگران، دزدی، قتل و ... بوده و مصرف داروهای ضد افسردگی، مخصوصاً بیرویه و
نابجا، این حالات را تشدید میکند. محققین بخش روانشناسی دانشگاه کلمبیا
با بررسی ۴ هزار کودک، نوجوان و جوان مبتلا به افسردگی که از داروهای ضد
افسردگی مصرف میکردند، دریافتند که ۲۵ درصد آنها حداقل برای یک بار خودکشی
کرده و یا تصمیم به خودکشی داشتهاند. همچنین دریافتند بیماران مبتلا به
افسردگی از قرصهای ضدافسردگی مصرف میکنند. ۸/۱ بیشتر از آنهایی که فقط با
روان درمانی تحت درمان قرار گرفتهاند، دست به خودکشی زدهاند.
با بررسی نتایج به دست آمده، FDA مؤکداً به پزشکان توصیه میکند تا در
حد امکان از تجویز داروهای ضد افسردگی و داروهایی از این دست بکاهند چرا که
پس از پایان یافتن تأثیر داروها و خارج شدن بیمار از حالت آرامش،
بیخیالی، خلسه و ... ناشی از مصرف دارو، بیمار دچار نوعی اضطراب، هیجان،
پریشانی، خشونت و ... شده و دست به رفتارهای نابهنجاری چون دزدی، قتل و
خودکشی و ... میزند. از این رو در FDA تصمیماتی مبنی بر مبارزه جدی با
تجویز و مصرف بیرویه داروهای ضد افسردگی مخصوصاً در رده سنی کودک و نوجوان
اتخاذ شده است.